کد مطلب:314527 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

در باز شد دوباره بسته شد
حاجی رضا خرمیان كه از متدینین كربلا و پیوسته ملازم مجالس حضرت سید الشهدا علیه السلام است نقل كرد: شبی پس از خاتمه ی مجلس حضرت سیدالشهدا علیه السلام متوجه خانه بودم. در سر راه گذرم بر در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام افتاد، دیدم زائری عرب در حالی كه نان و كباب بر روی دست دارد در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام ایستاده در حالی كه درب بسته است و او در می زند. نزدیك رفتم و به او گفتم: مگر در خانه ات را می زنی؟ او پاسخ داد زن و بچه ام داخل صحن هستند و من آمدم برای آنها نان و غذا تهیه كنم با در بسته مواجه شدم. من گفتم: اینها در وقت معین در را می بندند و می روند و الآن پاسی از شب گذشته و امكان باز كردن در نیست. سرانجام من گذشتم در حالی كه او در را می كوبید.چند قدمی كه رد شدم صدای باز شدن در صحن را شنیدم برگشتم، دیدم بله در باز شد و دوباره بسته



[ صفحه 489]



شد. معمولا صبح ها به حرم مطهر امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرف می شوم. صبح روز بعد در جست و جوی همان زائر بودم كه چگونگی باز شدن در را از او جویا شوم. آمدم دیدم سینی كه در آن نان و كباب بود بر بالین سر خانواده اش است. پرسیدم: چگونه در باز شد؟ گفت: من فقط باز شدن و بسته شدن را دیدم و كسی را ندیدم. شك و تردیدی نیست كه عنایت این خانواده شامل دوستان می شود. این قضیه را جناب آقای حاجی رضا خرمیان در كربلا شاهد بوده است.

علی اكبر قحطانی